بلاکچین در بهترین حالت چند خصیصه اصلی زیر را در شرایط خاص برای ما فراهم میکند
(توضیح پیش از متن: اصول و نامگذاری کار من است و ممکن است نسخه های بهتری برای توضیح وجود داشته باشد
خصیصه در متن زیر ترجمهی کلمهی نانفانکشنال ریکوایرمنت است که تعریف دقیق دارد)
- اصل عدم اعتماد و حذف ریشه اعتماد به عنوان نقطه تکی شکست و وجود منبع الهام (Oracle) که در بیتکوین هش فانکشن است.
۲. اصل عدم تمرکز و حذف ریشه فیزیکی تمرکز به عنوان نقطه تکی شکست.
در بیتکوین الگوریتم هماهنگی مبتنی براثبات انجام کار (PoW consensus) مسئولیت حذف ریشه تمرکز را دارد که باعث رسیدن به خصیصه ضد سانسوری نیز میشود.
۳. اصل وجود سیستم خودران مبتنی بر منابع موجود در خود سیستم (self perpetuating) و عدم وابستگی به دنیای برونی برای ایجاد انگیزه در مورد هیچ چیز، که باعث رسیدن به خصیصه ای میشود که تا کنون در دنیای کامپیوتر فقط در ویروس ها دیدیم (زنده ماندن).
یک کوین یا ویروس ایجاد شده از بین نمیرود مگر منبع اصلی حیاتش از بین برود. منبع اصلی حیات یک کوین انگاشت ارزشی (subjective value) است که باعث جذب قدرت محاسباتی(گاهی حافظهای) میشود.
رشد تعداد افراد استفاده کننده از یک کوین این انگاشت را محکم تر میکند و از بین رفتن آن را سخت تر. مثال دیگری از زندگی یک پروتکل در ذهن انسان ها و استفاده از منابع انسانی برای بقای خود میتواند دین باشد.
به بلاکچین بازگردیم
منابع مورد نیاز برای زنده ماندن یک بلاکچین بسیار ارزشمند هستند و هزینه بسیاری برای مصرف شدن این منابع توسط افراد استفاده کننده از بلاکچین استفاده میشود که در صورت امکان منطقی است اگر راه دیگری برای رسیدن به هدف ممکن است از راه با کمترین میزان مقاومت بگذریم.
اینجا شاخصهای اصلی یک سیستم برای اینکه بتواند بستری مناسب برای بلاکچین باشد را عرضه میکنم.
۱- سیستم باید دارای ارزش و با ریسک بسیار زیاد در از بین رفتن ارزش باشد.یعنی اگر ارزش در سیستم از بین رفت قابل بازگشت نباشد. (مثلا طلاهای بانک مرکزی اگر مس شود ارزش را نمیتوان به سیستم باز گرداند اما اگر پول ها بسوزند میتوان پول جدید چاپ کرد) ریسک در اینجا به معنی خطر جانی و یا امنیتی نیست. خطر به معنی عدم امکان جبران اشتباه است.
۲- در سیستم باید موجودیت های (تاکید روی موجودیت نه افراد) مختلفی که سودشان در عدم اعتماد به یکدیگر است وجود داشته باشند. تا بتوان مبنای گیم تیوری برای زنده ماندن پروتکل ایجاد کرد.
با این دو مطلبی که مطرح شد هر ایده بلاکچینی که ریسک بالا در از بین رفتن ارزش ندارد یا اعتماد بین موجودیت ها فرض شده است خود به خود به صرفه نیست. مثلا اگر بخواهیم از بلاکچین برای پرداخت های جزئی در شبکه پنل های خورشیدی استفاده نکنیم!! . به فرض اینکه سیستم مرکزی باشد امکان از بین رفتن سرمایه با فرض بازه های پرداختی یک ماهه، حد اکثر به اندازه پرداختی یک ماه خواهد بود. پس از آن ارزش تولیدشده بعدی از بین نخواهد رفت، چون شما در صورت عدم پرداخت قطع همکاری خواهید کرد. این یعنی شما نیاز ندارید مقادیر زیادی هزینه کنید تا سند پرداخت شما برای همیشه باقی بماند. (اصلا برای شما مهم نیست که پرداخت شما بعد از اینکه پول را دریافت کردید در جایی زنده بماند)
یک سیستم پرداخت در یک پیامرسان مثل تلگرام به صرفه نیست چون نسخه مرکزیت دار آن با مرکزیت خود شرکت تلگرام بهتر و به صرفه تر کار میکند.
پس چرا ریپل و ایوتا و … اکنون به صرفه اند؟
چون امکان فرار از حوزه قانون گذاری فعلی را فراهم میکنند. این پروژه ها به دنبال رفع سانسور نیستند . به دنبال رفع سانسور غیر مطلوب هستند و تا زمانی که دولت ها به صورت جدی قصد برخود با انها را نداشته باشند بر خر مراد سوار خواهند بود.
یعنی در واقع این پروژه ها چیزی مانند سایت اپارات در ایران هستند. که وجود سانسور در درازمدت به نفعشان نیز هست.